در سال 1357 انقلاب اسلامی رخ داد که پیام آور تحولات بسیار و رسالتهایی در عرصه داخلی و بینالمللی بود. یکی از رسالتهای انقلاب نشئت گرفته از ماهیت جهانشمول اسلام، مسئله صدور انقلاب بود که از زمان انقلاب تا به امروز در الگوهای مختلفی پیگیری شده است. صدور انقلاب اسلامی از اهم اهداف و آرمانهای گفتمان انقلاب اسلامی ایران بوده و در خرده گفتمانهای اصولگرایی و اصلاحطلبی با ابزار و روشهای متنوع و مختلف پیگیری شده است. مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی_توصیفی و با بهرهگیری از دادههای کتابخانهای و اینترنتی به دنبال یک تحلیل مقایسهای از نحوه پیگیری اصل صدور انقلاب در خرده گفتمانهای اصولگرایی و اصلاحطلبی و فرجام این پیگیری، با بکارگیری نظریه گفتمان می باشد. یافتههای پژوهش حکایت از این امر دارند که در دوران بعد از انقلاب در دولتهای اصولگرا و ارزشی، صدور انقلاب با شدت بیشتر و گاها به صورت قهرآمیز و در چارچوب حکومت اسلامی پیگیری شده اما در دولتهای اصلاح طلب و اعتدالی با شدت کمتر و مسالمت جویانه و در چارچوب حکومت توسعه یافته به انجام رسیده است. فرض نوشتار حاضر بر این است که در هر وادی که صدور انقلاب در جهت قهری و تنش زایی پیش رفته باعث افزایش تنش و پاسخ خشونت آمیز و گاها تهاجمی رقبا و دشمنان انقلاب اسلامی شده است و زمینه را برای گروهها و حکومتهای تندرو منطقه محیا کرده است. فرض نوشتار حاضر بر این است که در هر وادی که صدور انقلاب در جهت قهری و تنش زایی پیش رفته باعث افزایش تنش و پاسخ خشونت آمیز و گاها تهاجمی رقبا و دشمنان انقلاب اسلامی شده است و زمینه را برای گروهها و حکومتهای تندرو منطقه محیا کرده است. فرض نوشتار حاضر بر این است که در هر وادی که صدور انقلاب در جهت قهری و تنش زایی پیش رفته است.