بررسی جنبش مزدکیه در چارچوب الگوی کیهان شناسی ایران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران.

2 کارشناسی ارشد گروه علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران.

10.22126/mps.2025.12709.1087

چکیده

جنبش مزدکیه، یکی از پدیده‌های مهم و مناقشه‌برانگیز تاریخ ایران عصر ساسانی است که هم از منظر اجتماعی و اقتصادی و هم از جهت مشروعیت‌زدایی از نظم کیهان‌شناختی زرتشتی، نقشی اساسی در تحولات آن دوره ایفا کرده است. این مقاله با رویکردی انتقادی و تحلیلی، می‌پرسد در بستر کیهان‌شناسی ایرانی، چه نقدی بر آموزه‌های مزدکیه وارد است؟ در پاسخ، نشان داده می‌شود که اندیشه‌های وی و پیروانش در تقابل بنیادین با مفاهیمی چون «اشه» (نظم کیهانی) و «فرّه کیانی» قرار داشته‌اند. مزدک با ترویج ایده‌هایی چون اشتراک اموال و زنان، ساختار خانواده، مالکیت و نظام طبقاتی را تضعیف و نظم اجتماعی و دینی زمانه را با چالش جدی مواجه کرد. اگرچه در نگاه نخست، آموزه‌های مزدک در حمایت از محرومان و توده‌های فرودست تفسیر می‌شود، اما در عمل، این جنبش به فروپاشی هنجارهای دیرپای جامعه، بی‌ثباتی سیاسی و اخلاقی، و تضعیف نهادهای مشروعیت‌بخش منجر شد. جنبش مزدکیه نه صرفاً خواهان عدالت اقتصادی، بلکه تجدیدنظر رادیکال در بنیان‌های دینی و فلسفی جامعه ایرانی بود. آموزه‌های او وحدت معنوی جامعه، ساختار سلسله‌مراتبی قدرت و مرزهای اخلاقی سنتی را درهم شکست. سرکوب شدید این جنبش توسط خسرو انوشیروان، نه فقط اقدامی سیاسی، بلکه در چارچوب کیهان‌شناسی ایرانی، تلاشی برای بازگرداندن نظم مقدس و حفظ کیان دولت ساسانی تلقی شد. واکاوی اسناد تاریخی و تحلیل نگرش اندیشمندان متأخر نشان می‌دهد که بسیاری از مخالفت‌ها با مزدک، نه از سر تعصب طبقاتی، بلکه در دفاع از انسجام اجتماعی، تقدس نهاد خانواده و تداوم مشروعیت دینی-سیاسی صورت گرفت. مقاله حاضر با عبور از خوانش‌های ساده‌انگارانه، تصویری واقع‌بینانه و چندلایه از ماهیت، انگیزه‌ها و پیامدهای جنبش مزدکیه ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد چرا آموزه‌های مزدک در چشم نظام ساسانی نه اصلاح‌طلبانه، بلکه نوعی هرج‌ومرج تلقی شد و سرنوشتی سخت برای او و پیروانش رقم زد.

کلیدواژه‌ها